تولدبابایی
فردا تولدباباییه ولی من و گل پسری امشب واسش جشن گرفتیم باضافه خاله سیمین که دوست فابریک مامیه.جیگرطلا با بابایی رفت مغازه منوخاله هم رفتیم خریدواسه کیکو شام بابایی سورپرایزشد حسابی.راستی چهارشنبه شب عقدعموسعیدبودانقدشماعموتو دوس داری که نگو کلی گریه کردی میخواستی موقع عقدحتماروپای عموبشینی دیگه جوری گریه میکردی که مجبورشدیم ببریمت خونه آقاجونت.مامان جونی هم دیشب ازمشهدبرگشت رفتیم پیشش دخترعمومحمدهم امروزبه دنیااومده ان شالله خوشقدم باشه پسردایی رضاکوچولوهم بسلامتی ختنه کرده بایدبریم پیشش بهش تبریک بگیم الان بیش ازحدخوابم میادکه چشام بازنمیشه اصلانمیفهمم چه دارم میگم شب بخیرپسرک ماه من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی