رایان جونمرایان جونم، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

رایان ماه من

بدون عنوان

1393/5/25 15:53
نویسنده : مامان و بابا
145 بازدید
اشتراک گذاری

دیروزواسه اولین باربردم بازارقدیمی شهر خیلی خوشحال بودی هی میگفتی تی تاااااا تی تاااااااپسرک عزیزم عاشق شیرین کاریاتم عزیزم .رفتیم مغازه عموعباس که دوست باباییه بابامحمودیه کفش دخترونه خوشگل پات کردتوهم کلی کیف کردی چندقدم باهاش راه رفتی ویه کفش قرمزاوردی که اونوپات کنیم بهت گفتم زشته مامان شماپسری مگه به خرجت میرفت کفش قرمزپوشیدی ودنبال یه کفش دیگه میگشتی خلاصه بساطی داشتیم باهات کلی بهت خندیدیم بابایی یه کفش واسه مامانی گرفت ازعموخداحافظی کردیم رفتیم بستنی خریدیم بعدش رفتیم پارک تاگل پسری بازی کنه خیلی خیلی گرم بودکمی بازی کردی و اومدیم خونه ازاثرات بستنی تادوسه ساعت بعدش بیداربودی ودنس میرفتی نیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)